یادداشت هائی در غربت – صفحه نهم

وقتی‌  بیدار شد حس خوبی‌ داشت.حس ثبات نسبی‌ و آرامشی که این اواخر  فاصله زیادی از آن گرفته بود. هنوز هوا کاملا روشن نشده بود،دلش می‌خواست بیشتر در رختخواب بماند […]

خواندن مطلب →