فیروزه خطیبی
بیست و ششمین «جشنواره سینمای ایران» به همت «آرشیو فیلم و تلویزیون دانشگاه لس آنجلس» وبا حمایت»بنیاد فرهنگ»، روز شنبه 30 آپریل، کارخود را با نمایش فیلم «دو»، ساخته سهیلا گلستانی بازیگر، نویسنده و کارگردان سینمای ایران آغاز کرد.
«دو»نخستین فیلم داستانی بلند خانم گلستانی، برداشت آزادی از داستان کوتاه «کفش های خدمتکار»اثر برنارد مالامود، نویسنده معاصرآمریکایی زاده بروکلین است که در داستان هایش موضوع های مربوط به مهاجران یهودی شهر نیویورک را به تصویرمی کشد:»ترجمه این داستان را که کار امیرمهدی حقیقت بود چند سال پیش درمجموعه همشهری داستان خواندم. ترجمه خوب و روانی بود. همین انگیزه ای و بعدها آن را با داستان های ذهنی خودم مطابقت دادم. درواقع مترجم این داستان نقطه اتصال بین من و داستان بوده است. اوسحر کلمات را دریافت کرده و سعی کرده همان ها را درکلمات ترجمه خودش منتقل کند. یعنی دنیای داستان را کاملا شناخته و برای من آن را بازشناسانده است.»
«دو» از زبان سینمایی مدرن و پیچیده ای برای طرح مسائل و معضلات بخشی ازجامعه امروزایران برخوردار است و ماجرای زن میانسالی است که برای تمیزکردن خانه مردی که سال ها پیش به خارج از کشورمهاجرت کرده و حالا برای فروش آپارتمان قدیمی که به او به ارث رسیده به ایران بازگشته استخدام شده است. رابطه سرد و نادلپسند بین ارباب و مستخدم، پیچیدگی های شخصیتی هریک از این دونفر و تفاوت های فاحش فرهنگی و طبقاتی بین آن ها، هرگونه زمینه سازی برای ایجاد ارتباط را غیر ممکن ساخته است. اما درطول داستان فیلم، کم کم تماشاگربه شباهت های گیج کننده میان مرد مهاجر و زن کارگر پی می برد.
نقاط مشترکی چون احساس بیگانگی درمیان آشنایان، قطع ارتباط ها وگاه حتی نوعی حس بیزاری از خود و دیگران که با بی تفاوتی مرد نسبت به فضای خانه ای درحال فروپاشی، با اثاثیه ای خاک خورده و بی مصرف رنگ خورده است. در این میان کنجکاوی های زن کارگر درجستجوی پاسخی به معمای چند و چون حضورمرد درشرایط بوجود آمده هم جزوقفه و ایست کوتاهی برای فراموشی موقت زندگی بی سر و سامان خود اونیست.
همه این عوامل درقالبی مدرن واز دیدگاهی ظریف، آگاه و زنانه به نمایش گذاشته شده است. تماشای هیاهوی زنان درخیاط خانه از پس پارچه حریری نازک و سفید، انعکاس تصاویر آدم ها بر روی آب درصحنه یک گردهم آیی مذهبی، رابطه مردمهاجرو آینه های زنگ زده خانه قدیمی، دوستی غیرمتعارف زن میانسال با دختربچه ای که جوانی از دست رفته خود او را به یاد می آورد، هریک نمادی است از عدم وجود ارتباط ، برخلاف نزدیکی آشکار افراد به یکدیگر است.
سهیلا گلستانی می گوید فیلم او درباره تلاش های انسان ها برای ایجاد ارتباط هایی است که هرگز اتفاق نمی افتد: «اولین چیزی که درحین ساختن این فیلم برایم جالب بود شباهت دنیایی بود که بین یک داستان آمریکایی و فضای ایرانی که من در آن زندگی می کنم وجود دارد. من سعی کرده ام دو مسئله مهم فقدان و همزیستی اجباری را در این فیلم مطرح کنم. این که با وجود فاصله هایی که ظاهرا بین فرهنگ نویسنده داستان اقتباس شده و فرهنگ کشورمن -ایران – وجود دارد، آدم ها از این بابت نقاط مشترکی با همدیگر دارند. اسم فیلم یا عدد 2 دو هم برای تشریح دو انسان یا دوچیزی است که تبدیل به یک چیز واحد نمی شوند و هرگز فرصت تلاقی با هم را پیدا نمی کنند.»
گفتگو با کیوریتور جشنواره
شانون کلی کیوریتورجشنواره سینمای ایران درباره شیوه گزینش فیلم های امسال می گوید: «به نظر من بهترین نوع گزینش فیلم برای یک جشنواره موفق این است که بدون آن که دراین فیلم ها بدنبال معنی و مفهوم خاصی باشیم یا بخواهیم محتوای این فیلم ها را از دیدگاه ویژه ای تعبیر و تفسیر کنیم ، به سادگی بنشینیم و آن ها را تماشا کنیم و به اصطلاح حرفی که در این فیلم ها زده شده است را بشنویم. فقط از این طریق می توانیم با فرهنگ سینمایی خاص این فیلم ها آشنا شده وبه جود معجزه های کوچکی که در آن ها نهفته است پی ببریم.»
آقای کلی می گوید درجشنواره امسال، گزیده ای ازآثار نسل جوان سینماگرایران درکنار آثار کارگردان های قدیمی تر و با تجربه تر به نمایش گذاشته شده است: «امسال ما کوشیده ایم بیش از هر چی، رابطه ای که میان داستان های این فیلم های ایرانی و قصه هایی که درجوامع و فرهنگ های غیرایرانی وجود دارد را به نمایش بگذاریم. در فیلم های امسال، شما به وجود تغییرات سریعی که در جوامع مختلف ایران درحال شکل گیری است پی می برید و بویژه از اثرات حضورچشمگیر زنانی قوی و قدرتمند در این جوامع هم از طریق همین فیلم ها باخبر می شوید.»
گفتگو با پایه گذارایرانی جشنواره سینمای ایران
«جشنواره سینمای ایران دانشگاه لس آنجلس» درواقع جشنی است برای گرامیداشت سینمایی که به قول هوشنگ گلمکانی در کتاب «راز و رمز سیمرغ»، «چون تانکی در دل میدانِ پرتلفاتِ نبردهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تاریخ معاصر ایران پیش آمده است.»
حمید نفیسی استاد علوم ارتباطات دردانشگاه نورث وسترن در ایالت ایلینوی، یکی از نظریه پردازان درزمینه سینما و تلویزیون ایران و خاورمیانه و نویسنده کتاب های تحقیقی ازجمله «تاریخ اجتماعی ایران»، درسال 1990 و هنگام دریافت دکترای خود در رشته فیلم و تلویزیون در دانشگاه لس آنجلس به فکربرپایی جشنواره ای برای نمایش فیلم های تازه سینمای ایران آن دوران افتاد. این کاربه زودی با کمک جفری گیلمور، کیوریتورآرشیو فیلم و تلویزیون این دانشگاه عملی شد.
آقای نفیسی که خود تهیه کننده و کارگردان فیلم های آموزشی و تجربی بیشماری بوده، مقالات و کتاب های متعددی نیز درباره سینمای مهاجرت و تبعید، سینمای ایران و کشورهای جهان سوم نوشته است می گوید: «هرچند پیش ازانقلاب فیلم های ایرانی،به ویژه فیلم های موج نوی سینماگران آن دوران چون بهرام بیضایی، پرویز کیمیاوی، ابراهیم گلستان و داریوش مهرجویی در جشنواره های بین المللی به نمایش درآمده بودند، اما فیلم های بعد از انقلاب کم ترشناخته شده بودند. برای مثال درسال 1986 تنها دو فیلم از آثاربعد ازانقلاب سینمای ایران درفستیوال های خارجی به نمایش درآمدند.»
اما بنا برگفته پروفسور نفیسی این وضعیت به زودی تغییریافت و تا سال 1990 بیش از 230 فیلم از محصولات سینمای ایران در78 جشنواره بین المللی به نمایش درآمد و این فیلم ها جمعا 11 جایزه سینمایی دریافت کردند: » در اروپا درشهر پاریس و در آمریکا در شهرهای شیکاگو و نیویورک چند فسیتوال جهانی بخشی از برنامه های خود را به اکران فیلم های ایرانی اختصاص دادند. اما درلس آنجلس که مرکزسکونت و تجمع بزرگ ترین جامعه مهاجرایرانی درخارج از ایران به شمار می رود، جشنواره سالیانه ای که اختصاص به نمایش فیلم های جدید سینمای ایران داشته باشد وجود نداشت.»
آقای نفیسی از طریق ارتباط با بنیاد فارابی، نهاد غیردولتی و غیرانتفاعی که زیرنظروزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به عنوان بازوی اجرایی وزارتخانه درزمینه سیاست ها و جهت گیری های فرهنگی و هنری آن دوران فعالیت داشت، توانست به بیش از 50 فیلم داستانی بلند و فیلم کوتاه دسترسی پیدا کرده و 18 فیلم برگزیده از میان آن ها را برای نخستین بار در ماه مارچ 1990 در دانشگاه لس آنجلس به نمایش درآورد: «دو تن از مطرح ترین سینماگران هنری آن زمان، داریوش مهرجوئی و عباس کیارستمی که فعالیت های خود را اززمان پیش از انقلاب آغاز کرده و بعد از انقلاب هم به فیلمسازی مشغول بودند به عنوان مهمان ویژه به جشنواره دعوت شدند تا حضورا فیلم هایشان را معرفی کنند.»
آقای نفیسی درباره جشنواره ای که زمانی به رغم خصومت و دشمنی بین ایران و آمریکا، یکی از مکن های فهم و درک بینافرهنگی میان مردم دو کشور به شمار می رفت می گوید: «از همان ابتدای کار، فرصتی که جلسه پرسش و پاسخ پس از نمایش فیلم با سینماگران بوجود آورد توانست روشنگر بسیاری از جنبه های سیاسی وفلسفی فیلمسازی در درون جمهوری اسلامی باشد. علیرغم مخالف های گروه های سیاسی درتبعید، نخستین جشنواره سینمای ایران دانشگاه لس آنجلس با چنان موفقیتی روبرو شد که کلیه بلیت های اغلب فیلم های اکران شده درآن به فروش رسید و به درخواست تماشاگران برخی از فیلم ها نیز دوباره به نمایش درآمد.»
فیلم های دیگر جشنواره امسال
از دیگر فیلم های جشنواره امسال، فیلم درام «حراج» ساخته حسین شهابی با بازی فریبا خادمی درباره فشارهای جامعه ای است که زنان را درشرایط سخت و غیرقابل تحملی قرار می دهد. فیلم زنانه و درام دیگری به نام «حاجی شا» به کارگردانی علی زمانی عصمتی با بازی رویا تیموریان، ماجرای زن میانسالی است که مردپوش شده و سرپرستی یک خانواده بزرگ متشکل از زنان بدون مردان را برعهده گرفته است. فیلم «مردی که اسب شد» اثر موج نویی ساخته امیرحسین ثقفی که تماما درنواحی شمال ایران، گیلان، مازندران و گلستان فیلم برداری شده و فیلم پایانی جشنواره هم «بهمن» ساخته مرتضی فرشباف با بازی فاطمه معتمد آریا درنقش پرستاری است که علیرغم بی خوابی و مشکلاتی که با اعضای خانواده اش پیدا می کند پیشنهاد مراقبت از خانم مسنی را قبول می کند.
فیلم «دوران عاشقی» با حضور کارگردان علیرضا رئیسیان در دومین روزجشنواره به نمایش درآمد و اکران ویژه ای از نسخه ترمیم شده فیلم «گاو» اثر داریوش مهرجویی با جلسه پرسش و پاسخی با حضور پروفسورحمید نفیسی ازدیگر برنامه های جشنواره امسال است.
امسال هم چنین دو مستند «عروسک ها نمی دانند» ساخته نوا رضوانی درباره ازدواج اجباری دختران خردسال و مستند «نینجای ایرانی» به کارگردانی مرجان ریاحی درباره مشکلاتی که زنان ایرانی برای شرکت درورزش رزمی «نینجوتسو» با آن درگیرهستند نیز به نمایش درخواهد آمد.