کشته شدن یک سگ پلیس در حملات اخیر پاریس خبرساز شد

یک سگ پلیس در درگیریهای اخیر در پاریس کشته شد، و به محض اینکه این خبر رسانه ای شد صفحه مجازی به نام این سگ باز شد و شعار صفحه این بود

«JeSuis Chien «

 این جمله در زبان فرانسوی یعنی » من هم یک سگ هستم » . درست مثل زمانیکه به دفتر چارلی هبدو در پاریس حمله شد و همه این شعار را در فضای مجازی قرار دادند » من چارلی هبدو هستم».

این خبر در برخی رسانه های خارجی بازتاب خاصی داشت ، بدین معنا که معتقد بودند در کشورهای غربی ارزش های متفاوتی وجود دارد که لزومأ نمی تواند قابل درک باشد. بطور مثال وقتی که همین چند وقت پیش هواپیمای روسی در بازگشت از مصر سقوط کرد و بیش از 224 مسافر و خدمه هواپیما کشته شدند که مسئولیت این فاجعه بمب گذاری داعش در هواپیمای مورد بحث بود چنین همدردی از مردم فرانسه و یا هیچ گوشه از دنیا به چشم نخورد و با کشته شدن 124 نفر و زخمی شدن بیش از 500 نفر در راهپیمائی کردها پیش از انتخابات در ترکیه که دولت ترکیه انگشت اتهام را در این مورد متوجه داعش کرده است ، گرچه بسیاری می دانند  که مسئول کشتار کردها خود دولت رجب طیب اردوغان بود .

این رسانه ها رویهم رفته دنیای غرب را به نژاد پرستی مدرن در قرن حاضر محکوم می کنند و معتقدند که بطور مثال پس از حمله امریکا و کشورهای هم پیمان به عراق و یا افغانستان هزاران نفر بی گناه و مردم عادی کشته شدند ، در حالیکه هیچ بازتابی در رسانه های غربی بصورت بیست و چهار ساعته نداشت و یا کشتار مردم سوریه در پنج سال گذشته و یا مردم فلسطین که بطور روزانه مورد تهاجم سربازان اسرائیلی قرار می گیرند ، در عوض اگر یک اسرائیلی زخمی شود تمامی کانال های خبری با شاخ و برگ دادن به آن خبر می پردازند و یا اگر در شرایط فعلی هزاران هزار سوریه ای در داخل کشور شان بطور روزانه قتل عام می شوند اگر یک سرباز امریکائی و یا اروپائی در حین حمله به سوریه کشته و یا زحمی شود چنان بازتاب رسانه ای به ان می دهند که گوئی قبل از آن هیچ اتفاقی در منطقه نیافتاده است .

باید اذعان داشت که با وجود قوانین بسیار مدون در کشورهای به اصطلاح پیشرفته بر ضد » نژاد پرستی ، توهین های قومیتی ، توهین های مذهبی و جنسیتی » ما هموراه شاهد این هستیم که این قوانین بدست خود قانون گذاران بطور بسیار ماهرانه دور زده می شود .

بطور مثال می شود به یکی دو مورد از نوع مجازات و احکام در امریکا اشاره کرد که خواننده این مقاله دچار سردرگمی نشود ، مایکل ویک یک فوتبالیست سیاه پوست امریکائی به جرم کشتن یک سگ به 21 ماه زندان محکوم شد در حالیکه یک پلیس امریکائی بنام » جاناتان مهسلر » به جرم کشتن » اسکار گرنت» جوان 22 ساله سیاه پوست که بیگناه دستگیر شده بود و حتی دستبند هم به او زده بودند و در  عین حالیکه او روی زمین درازکش بود جاناتان مهسلر او را به ضرب گلوله می کشد و برای این جنایت تنها به 11 ماه حبس محکوم می شود .

در صورتیکه من خودم یک حیوان دوست دو آتیشه هستم و به شخصه می توانم اگر در مقام قضاوت قرار بگیرم اشد مجازات را به کسانیکه حیوان آزاری می کنند بدهم برایم درک این مسئله که چطور جان یک انسان در قانون کشورهائی چون امریکا که سنگ حقوق بشر را به سینه می زنند بی ارزش تر از جان یک حیوان است غیر ممکن است .

براستی شاید ما در کشورهائی زندگی می کنیم که حقوق بشر رعایت نمی شود، اما اگر بدون غرض ورزی با یک درون نگری به دنیای غرب و قوانین اجرائی اش در مسائل اجتماعی نگاه کنیم شاهد تناقض های بسیاری خواهیم بود .

در مورد قوانین علیه » توهین های مذهبی » – بطور مثال از یازدهم سپتامبر 2001 موج های ضد اسلامی و نگرش های تند نسبت به مسلمانان نه تنها از سوی دنیای غیر مسلمان بلکه از سوی برخس از مسلمانان در فضای مجازی و غیر مجازی دیده می شود و هر روز بازتاب این نگرش ها چون شعله های آتش مسلمانان را در هر گوشه از دنیای غرب محکوم به انزوا می کند تا حدیکه من به شخصه بر این باورم که بزودی مسلمانان میانه روئی که در کشورهای غربی ساکن هستند یا مجبور به ترک آن کشورها و بازگشت به وطن خود و یا  مهاجرت به یک کشور اسلامی خواهند بود.

البته برخی هم ولو برای حفظ ظاهر با تغییر دین و گرویدن به مسیحیت سعی در این دارند نا خود را از گزند عواقب مسلمان بودن برهذر دارند . ما بطور روزانه شاهد توهین و فحاشی به مسلمانان هستیم ، حال اینکه اگر کسی در مورد یهودی ها  نه حرف نامربوط بلکه با استناد به حقایق هم بزند او را » ضد یهود » می نامند و اگر این فرد یک شخصیت برجسته سیاسی ، اجتماعی و یا هنری باشد قطعأ عواقبی چون از دست دادن موقعیت شغلی خود و به انزوا فرو رفتن را در پیش رو خواهد داشت .

بطور مثال وقتیکه خبرنگاری  سال 2010 از خانم » هلن توماس » خبرنگار بخش خبری کاخ سفید می پرسد که نظر شما در مورد مردم و دولت اسرائیل چیست ؟ وی با صراحت می گوید که : بهتر است یهودی ها گورشان را گم کنند و از خاک اشغال شده فلسطین بیرون بروند ….بروند به خانه هایشان ..

در ادامه وقتی خبرنگار از وی می پرسد : مردم اسرائیل به کجا بروند به نظر شما ؟ خانه آنها کجاست ؟

هلن توماس می گوید : بروند به آلمان و لهستان و یا به امریکا بیایند در اصل تمامی یهودیان که خاک فلسطین را اشغال کرده اند یا از آلمان و یا از لهستان به آنجا رفتند در ابتدای شکل گیری کشور اشغالی اسرائیل .

بلافاصله پس از این مصاحبه کاخ سفید عکس العمل نشان داده و دیدگاه » هلن توماس » را محکوم کرد و بعد از آن هم بسیاری از قرارادادهای کاری وی از طرف کمپانی های طرف قرارداد کنسل شد به حدیکه » هلن توماس » مجبور شد از کار خود کناره گیری کند و یا به عبارت خیلی محترمانه تر : » به یک بازنشستگی زود هنگام و سکوت مادام العمر» محکوم شد. چرا؟؟ چون در مورد اسرائیل نظر صادقانه خود را عنوان کرد .

بله دوستان این است نمونه های بارز از دمکراسی و آزادی بیان در جهان غرب … البته برای ما مردمانی که از دیکتاتوری مطلق به این سرزمین ها مهاجرت می کنیم و می توانیم از حداقل های آزادی های اجتماعی برخوردار شویم جهان غرب چون بهشت برایمان خودنمائی می کند ، البته این بهشت برای ما پایدار خواهد بود تا زمانیکه از خطوط مرئی و نامرئی گذر نکرده و به همین مقدار بسنده کنیم که هر طوریکه می خواهیم لباس بپوشیم ، هر مقدار که می خواهیم مشروب بنوشیم ، آزادانه خانواده خودرا پشت سر بگذاریم و یا به هر بی بند و باری اجتماعی تن بدهیم مادامی که در زمینه سیاسی آنطوری باشیم که جهان غرب از ما می خواهد و باورهایمان را با باورهای آنها مطابقت دهیم .

نوشته : خاطره نورشید

نویسنده و فعال حقوق بشری