زیبا شیرازی در » جوانان امروز »
زیبا شیرازی : من واقعأ فکر می کنم که ما زنان باید این جرأت را داشته باشیم در قرن بیست و یکم که بجای اینکه همیشه انتخاب بشیم ، بتونیم این قدرت رو داشته باشیم که صدای خودمون رو برای انتخاب ایده آل های زندگی مون به گوش دیگران برسونیم و براحتی بگیم که ما برای زندگی خودمون چه می خواهیم و بکلی بدنبال چه هستیم .
چندی پیش به بهانه روز زن مصاحبه ای داشتیم با » زیبا شیرازی » که در اینجا بخشی از این مصاحبه را برایتان تنظیم کرده ایم …
خاطره نورشید : خانم زیبا شیرازی خیلی خوشحال هستم که به ما وقت دادید که امروز با شما گپی بزنیم ، دوست دارم در ابتدا بگویم که اخیرا روی فیس بوک وایمیل های متعددی که به دفتر «جوانان امروز» ارسال شده ، تقاضا های زیادی داشتیم که با شما گفتگوئی داشته باشیم …
کمی در مورد خودتون و فعالیت های هنر تان ، و اینکه چطور شد به موسیقی و شعر سرائی روی آوردید برای ما بگوئید .
زیبا شیرازی : من متولد تهران هستم، چرا به این نکته تأکید می کنم چون بسیاری از مردم به ضمن اینکه نام خانوادگی من » شیرازی » است گمان می کنند که اهل شیراز هستم . بیشتر از بیست و پنج سال هست که به امریکا آمدم . شعر نوشتن رو از جوانی شروع کردم و گاه روی اشعاری که می نوشتم آهنگ می گذاشتم .+-
خوب بخاطر دارم که اوایل انقلاب بود و موقع اسکی کردن ،دچار حادثه شدم و پایم شکست ..خوب از اونجائی که مدت زیادی را با پای گچ گرفته نمی تونستم حرکت چندانی کنم سعی کردم با نواختن گیتار خودم را مشغول کنم به هر صورت زمانیکه به امریکا آمدم کارم را به صورت حرفه ای شروع کردم دوستان خوبی دارم که همیشه مشوق راه من بودند .
باید بگویم شاید به دلیل سبک خاص موسیقی من که با روحیات اکثر مردم همخوانی نداشت ، و به گفته عینی یکی از شرکت های موسیقی وقتی من از آنها خواستم که یکی از آلبوم هایم را منتشر کنند به من گفت : مردم با موسیقی تو» حال نمی کنن» ، برای همین من علاوه بر تمامی زحمات برای نوشتن شعر و ساختن آهنگ موسیقی ام را خانه به خانه و در به در بردم برای آشنا کردن مردم با سبک موسیقی ام . به هر حال من اینگونه انتخاب کردم که خودم آلبوم هایم را ضبط و پخش آنها را هم به عهده بگیرم تا کار با شرکت های پخش موزیک .
نزدیک به چهار سال هست که کار قصه و آواز را شروع کردم ، و داستان ایرانیان مهاجر رو به روی صحنه می برم …به اینگونه داستان زندگی شون رو میگیرم و بنا به بلندای داستان سعی می کنم خلاصه ای از آن رو در مدت سی و گاه چهل دقیقه روی صحنه ببرم که از ترکیب موسیقی در خلال داستان استفاده می کنم .
از اینرو بیشترین کاریکه در حال حاضر انجام میدهم کار قصه گوئی است ، تا کار موزیک یا کنسرت .
هفت آلبوم موسیقی دارم ، آخرین آلبوم من که همان » مرد من » است رو دو سال پیش به بازار دادم . در حال حاضر در صدد تهیه آلبوم نیستم ، چون کار بسیار مشکلی هست متأسفانه خصوصأ با این شرایط کپی برداری ها که اجازه کار را غیر ممکن کرده …یعنی مخارج تهیه و ضبط یک آلبوم آنقدر بالا است که تهیه آلبوم رو بسیار دشوار کرده و یا به عبارتی مرقون به صرفه نیست …
ساکن لوس آنجلس هستم و » خدا را بسیار شکر می کنم که در امریکا زندگی کرده و امکانات انجام کارهای هنری رو که دوست دارم در اختیار دارم .»
خاطره نورشید : خانم شیرازی من با سبک موسیقی شما تا حدودی آشنائی داشتم و برخی از آهنگ هاتون رو هم گوش داده بودم ولی می تونم به جرأت بگم که مصاحبه شما در برنامه » میهمان ناهار » که از مجموعه کارهای آقای پرویز کاردان برای تلویزیون VOA بود مرا بیشتر از پیش با موسیقی شما آشنا کرد و من بسیار پسندیدم که شما در بیان احساساتتان خیلی راحت هستید و بدور از تعارفات معمول در فرهنگ ما ایرانی ها هر چه در فکرتان هست را بر روی قلم می آورید …که این خود به نوعی سنت شکنی در سبک ترانه سرائی است ..به نظر من پیشتر فروغ فرخزاد بود که با سنت شکنی در بیان احساسات خود در قالب شعر اینکار را به سبک خودش انجام داده بود ولی خوب شاید جامعه آنروز آنطوریکه می بایست آماده پذیرا شدن صراحت بیان از سوی یک زن در اشعارش نبودند و اشعار او نه تنها شهرتی را که شایسته اش بود برایش بهمراه نیاورد بلکه باعث نظرات تند و تیز منتقدان از او شد ….
صراحت بیان شما در شعر » مرد من » بسیار قابل تقدیر است و من به شخصه خیلی خوشحال هستم که بانوئی ایرانی توانسته با صراحت بیان بدون پرده پوشی در واژه ها و قیودات فرهنگی خواسته اش را در جستجوی مرد رویاهایش به راحتی بیان کند …میشه کمی در مورد اینکه چه انگیزه ای باعث شد که شما این شعر و آهنگ رابسازید برایمان تعریف کنید .
زیبا شیرازی : موضوع شعر رو در حقیقت یکی از بهترین دوستانم به من پیشنهاد کرد ، یک آهنگ فرانسوی برای من فرستاد که یک خواننده زن فرانسوی از مشخصات مرد رویاهایش می خواند و من بسیار از این آهنگ خوشم آمد و بله من واقعأ فکر می کنم که ما زنان باید این جرأت را داشته باشیم در قرن بیست و یکم که بجای اینکه همیشه انتخاب بشیم ، بتونیم این قدرت رو داشته باشیم که صدای خودمون رو برای انتخاب ایده آل های زندگی مون به گوش دیگران برسونیم و براحتی بگیم که ما برای زندگی خودمون چه می خواهیم و بکلی بدنبال چه هستیم .
خوب به خاطر دارم وقتی من این ترانه رو برای اولین بار در سانفرانسیسکو در یک فستیوال موزیک اجرا کردم و خوب فیلمبرداری شد و فیلم هم در کانال یوتیوپ گذاشته شد …یک آقائی که چندین سال بود که از طرفداران موسیقی من هستند برای من یک ایمیل فرستادند که مضمون ایمیل به این شکل نوشته شده بود » من دیگه فکر می کنم که این یک ذره زیادیه که شما دارین میگید » . در پاسخ به این دوست براشون نوشتم : به قرن بیستم ویکم خوش آمدید ، ….
میدونید من فکر می کنم وظیفه خود ما است به عنوان یک زن که تا مقداری زیاد این تابو ها رو کنار بزنیم و بشکنیم تا بکلی از بین بروند …
یعنی من حقیقتأ فکر می کنم ما اگر آزادی زن رو از همان خانه و کانون خانواده شروع نکنیم ، فریاد زدن در بیرون به تنهائی کاری رو از پیش نخواهد برد ..من به عنوان یک زن اگر نیاموزم که حرفم رو آزادانه بیان کنم و با صراحت از حق » مادر ، خواهر ، و یا دوستان زن خودم دفاع بکنم …بهیوده است بیرون آوردن مشت ها در بیرون و قوانین اجتماعی رو به چالش کشیدن و تنها باعث سرکوبی زنان در جامعه بدانم .
از اینرو است که در تمامی شعر های من اگر آنها را گوش کنید ، با ظراوت و دقت خاصی سخن از نیاز های روحی زنانه است ، منتهی نه با بیانی ملتمسانه و خواهش بلکه به عنوان یک خواسته چیزی که » من حق خودم و هر زنی می دانم » .
من حق خودم و هر زنی می دانم که مورد عشق و محبت قرار گیرند ، بله این حق من و یا همجنسان من است که به سبکی که می خواهند از عشق خود را سیراب کنند …
از شما دعوت می کنم تا متن کامل مصاحبه را در هفته آینده همینجا دنبال کنید.