مملکت صاحب ندارد و مردم هم در تکاپو هستند که خود به تنهائی مشکلاتشان را حل کنند ، دختری توسط همسر روان پریشش به قتل می رسد ، خانواده دختر کیلومترها دورتر در ایران از طریق فضای مجازی شاهد مرگ او شده و برای اینکه زیر دین بیمارستان نمانند مجبور می شوند به اهداء اعضاء دختر دلبندشان ، و در این میان حتی این بخشش و بزرگواری هم نمی تواند باعث شود که جسد دخترشان را در ایران ببینند چرا که هزینه های بالائی برای انتقال جسد به ایران لازم بوده !!
باورتان می شود که در زمانیکه در کشور ما دولت مردان در حال چپاول بیت المال هستند حتی دولت » اعتدال و امید » روحانی هم قبول مسئولیت نکرد تا هزینه ده هزار دلاری انتقال پیکر » ساناز نظامی » را به کشور پرداخت کند !!؟؟
ای دولتمردان کجائید که باید پدری و خواهری و خانواده ای در فراغ دخترشان که در کشوری دیگر به قتل رسیده است بسوزند ولی حتی کوچکترین حمایتی از سوی دولت نشوند .
مبلغ ده هزار دلار مبلغی بسیار ناچیز است در مقابل بریز بپاش های ایادی رژیم ولی حتی یک نفر آری یک نفر از دولت آقای روحانی » رئیس جمهور» اصولأ مسئولیتی در اینمورد قبول ننموده و قطعأ اگر به جناب وزیر امور خارجه که با نیش باز در تمامی جلسات کشورهای اروپائی و امریکائی شرکت می کنند و هزینه هر شب هتلی که می ماند برای بیت المال بیش از ده ها هزار دلار آب می خورد بگوئید که چرا در مورد » ساناز نظامی و انتقال پیکرش به ایران اقدامی انجام نشده است » لابد ایشون از شما خواهند پرسید » ساناز نظامی کیست » ؟؟؟
بعد باید به این آدم های مفتخور و بی خاصیت که در مقام وزیر و وکیل مردم صاحب پست و مقام شده اند گفت : چطور شما و ضد اطلاعاتتان در کوچه پس کوچه های هر شهری در ایران و یا در هر گوشه از دنیا برای شما آخرین خبرها را در مورد مخالفینتان و یک وبلاگ نویس و ….می دهند و شما همه را در نطفه خفه می کنید ، ولی در اینموارد به صلاحتان نیست که مطلع شوید و ترجیح می دهید خود را به کری بزنید!!
ساناز نظامی در دانشگاه – ایران
اما در مقام یک روزنامهنگارمن چطور می توانم نسبت به پیچ و خم روزهای پایانی ساناز نظامی در آمریکا اطلاع بی تفاوت باشم ؟ گاه اتفاقاتی رخ میده که مطمئنی تا سالها تو را از نظر ذهنی مشغول خود خواهد کرد و ماجرای مرگ «ساناز نظامی» را می شود یکی از این دسته مطالب خواند. مطمئنا آخرین عکس ساناز در بیمارستان که با عکسهای پرشورش در ایران زمین تا آسمان فاصله داشت، برای مدتهای طولانی در ذهن ها حک خواهد شد. در این تصاویرخبری از لبخند و شورزندگانی نیست و در چشمهای نیمه بازش هیچ فروغی نمانده . چگونه سرانجام او بدینجا رسید ؟
دختری که اولین جمله ای که در فیس بوک او به چشم می خورد این است که » Stay positive مثبت اندیش باش !»
به گفته «سارینا نظامی»، خواهر ساناز باید این شفاف سازی در رسانه ها بشود که افکار عمومی دچار اشتباه نشده و بر این باور نباشند که به دلیل گرفتن ویزا و یا ازدواج راهی امریکا شد آنهم ازدواجی که منشأ آشنائی اش دوستی اینترنتی بود –
گرچه آشنائی ساناز و نیما نصیری از طریق اینترنت بود ولی به گفته سارینا از آنجائیکه ساناز دانشجوی نخبه ایرانی از دو دانشگاه پذیرش تحصیلی دریافت کرده بود؛ دانشگاهی در اوتاوای کانادا در مقطع دکترای مترجمی زبان فرانسه که رشته فوق لیسانس وی بود و دانشگاه میشیگان آمریکا در رشته محیط زیست.
تحقیقی که ساناز به استاد راهنمایش در دانشگاه میشیگان از طریق مجازی ارائه داده بود در مورد دریاچههای میشیگان، مورد استقبال واقع شده بود. به گفته خواهرش : ساناز خیلی دلش میخواست به محض رسیدن به میشیگان، سراغ استاد راهنمایش بره و ازش تشکر کنه اما نمیدونم چرا هیچ وقت این اتفاق نیفتاد و استادش را ندید.
درست یک سال پس از ارتباط مجازی نیما و ساناز گذشته بود که در مرداد ماه سال جاری خانواده ساناز و خانواده نیما راهی ترکیه شدند: نیما نصیری در کالیفرنیا متولد شده و هرگز به ایران سفر نکرده بود. ساناز یک سال قبل از آن دیدار، مادرش را از دست داده بود. پدر و سارا خواهر بزرگترساناز با این ازدواج مخالف بودند اما تحت تاثیر قولها و وعدههای خانواده نصیری، بالاخره به این ازدواج رضایت میدهند.
طبق گفته خانواده نظامی پدر و مادرخوانده نیما خیلی به این ازدواج اصرار داشتند. از نیما خیلی تعریف و سلامت اخلاقی و روانی نیما را بارها تایید کردند و قول دادند از ساناز مثل دخترشان محافظت کنند.
خواهرش مصرانه می گوید : به هرحال، ساناز راهی آمریکا بود چه با نیما و چه بدون نیما. گرچه علت موافقت نهایی پدر خانم نظامی برای ازدواج آندو مشخص نیست اما دور از تصور نیست که بالطبع در فرهنگ ایرانی، کدام امن تر است، مهاجرت یک دختر مجرد به آنسوی دنیا به تنهائی یا ازدواج و همراه شدن او با مردی که بتواند از او حمایت کند ؟ همان نگرانی بسیاری از والدین ایرانی که هنگام مهاجرت دخترشان تنها نباشد و بیپشتوانه راهی سفر نشود؟ ولی در مورد ساناز کسی که قرار بود حامی او باشد قاتل جانش شد.
درست ششم مهرماه سال جاری ساناز با خانوادهاش وداع کرد و راهی ترکیه شد. این آخرین دیدار حقیقی خانواده نظامی با وی بود. از ترکیه به لسآنجلس رفت و پس از مدتی، با نیما راهی میشیگان شد تا تحصیلش را آغاز کند اما زندگی در میشیگان دو هفته بیشتر دوام نداشت.
حالا تنها گزارش پزشکی قانونی است که از شب حادثه روایت میشود هرچند هنوزهم نمی دانیم پیش از تماس ساناز با پلیس چه اتفاقی رخ داده است. در بخشی از گزارش پزشکی قانونی میخوانیم:
طبق گزارش پلیس : نیمههای شب هشتم دسامبر 2013 زنی با آنها تماس گرفته که با صدای سست وبی حالش تقاضای کمک میکرده است.
افسران کلانتری بخش هاتون در «دالربی» میشیگان راهی محل سکونت زن جوان شدند. در زمان ورود، افسران ساناز را درحالی یافتند که مقداری خون در اطراف دهانش جمع شده بود و تقریبا بیهوش بود. به گفتۀ شوهرش، او موی ساناز را گرفته وسرش را چندین بار به زمین کوبیده بود. ساناز به سیستم درمانی پورتِج منتقل شد که درآن جا عکسبرداری، خونریزیِ زیر پوستۀ مغزی درسمت راست را نشان داد. موقیعت وی همچنان وخیمترشد و او را فوری به بیمارستان عمومی «مارکت» منتقل کردند. در بیمارستان عمومی مارکت، ساناز را زیر دستگاه تنفسی قرار دادند و کمی پس از بستری شدن، از نظرمغزی مرده اعلام شد. این تشخیص در ساعت 13 و 10 دقیقه روز 9 دسامبر 2013 (18 آذر 1392) اعلام شد. دو روز بعد ساناز را از دستگاه تنفس جدا کردند.
به گفته خانواده مقتوله هنوز مشخص نیست که چرا نیما این کار را کرده است. آنها موفق نشدند با نیما نصیری بعد از این حادثه صحبت کنند و خانواده نصیری هم حتی برای تسکین خانواده سانازهیچ تماسی با آنها نداشتهاند.
طبق گزارش پزشکی قانونی وزن ساناز در موقع مرگ تنها 40 کیلو گرم بوده و با توجه به قد 1.75 سانتی نتری این وزن بسیار کم است و تصور اینکه ساناز از مدت ها قبل از آزار و شکنجه شدن رنج می برده دور از عقل به نظر نمی رسد .
گواهی پزشکی قانونی ابعاد دیگری از ماجرا را نیز آشکار میکند؛ چندین اثر کبودی یک شکل با فاصلههای یک اندازه دریک خط صاف روی ران پای ساناز؛ کبودی کامل دستها و سرشانه و کبودی پا و پارگی ناخن شست پا.
برای اینکه بتوان اثبات کرد که ساناز نظامی از بدو ورود به امریکا به طروق مختلف زیر شکنجه های روحی و جسمی بوده که باعث کاهش وزن او شده است نیازمند به مدارک وشهود است ولی چه کسی می تواند این اطلاعات را در اختیار مقامات بگذارد .
میزان الکل در خون نیما توسط پلیس میشیگان 1.5 درصد اعلام شده در صورتی که خانواده نیما ادعا کرده بودند او به مشروبات الکلی لب نمیزند. آیا ادعاهای دیگرآنها مبنی برسلامت اخلاقی و روانی نیما هم دروغ و کذب بوده است؟
سوال اینجاست که آیا نیما نصیری از بیماری روحی رنج می برده و یا اصولأ چه شخصیتی دارد ؟
عکسهای نیما نصیری در فیسبوک شخصی اش قبل از ازدواج جلب نظرمیکند. عکس برگ ماریجوانا و چندعکس عجیب از نیما با سر و وضع آشفته که هیچ شباهتی به کسی با روحیات سالم را ندارد .
متأسفانه خانواده نظامی حتی یک وکیل مدافع هم ندارند تا در دادگاه از حقوق آنها در مقابل مرد جوانی که قاتل دخترشان است دفاع کند یا حتی یک نماینده در دادگاهی که 13 ژانویه برای بررسی پرونده تشکیل خواهد شد .
بخشی از تحقیق دانشگاهی، دوستی و ازدواج ساناز از طریق فضای مجازی انجام و حتی وداع او با خانواده و به نظر میرسد که حتی پیگیری پرونده قتل وی همه و همه در فضای مجازی صورت میگیرند گوئی همه سرنوشت ساناز به جهان مجازی ختم شده است.
مأموررسیدگی به پرونده می گوید که تحقیقات در خصوص این پرونده همچنان ادامه دارد، نمیتواند اطلاعات زیادی به رسانهها بدهد. به گفته وی با توجه به این که ادله کافی برای قتل ازپیش طراحی شده وجود ندارد، نیما نصیری به قتل از نوع دوم متهم شده است. ظاهرأ در روز حادثه درگیری فیزیکی بین متهم و مقتول رخ داده است ، که در نهایت منحر به قتل مقتول شده است .
پیش بینی می شود که مدت رسیدگی به این پرونده حدودأ یکسال بطول بیانجامد.
طبق گزارش ها 13 ژانویه را زمان اولین دادگاه نیما نصیری اعلام شده و احتمال دارد محاکمه نیما تا یک سال به طول بیانجامد.
با توجه به اینکه خانواده نظامی غیابأ خواستار اشد مجازات برای نیما نصیری شده اند ولی به نظر این کمی غیر ممکن خواهد شد در صورتیکه اثبات شود که نیما در زمان مشاجره و نزاع در حالت طبیعی نبوده و قصد به قتل رساندن ساناز را نداشته ! چه بسا که تا کنون نیز مأمور پرونده از همکاری و کمک نیما در مورد چگونگی این واقعه و همکاری اش با پلیس گزارش داده است .
که البته خانواده نظامی در اینمورد از طریق مکاتبات اینترنتی که با مأمور پرونده دارند مطلع شده اند که در بدترین شرایط اگرنیما محکوم شود به این معنی است که 25 سال زندانی خواهد شد، و حداقل زندان در ایالت میشیگان در قتل درجه دو، 13 سال و نیم حبس خواهد بود.
موضوع قابل بحث اینجاست که در کشوری که قریب به 2 تا به عبارتی 3 میلیون ایرانی وجود دارد وقتیکه مسئولین بیمارستان و یا مأمور پرونده در شرایطی که سانازهنوزبه دستگاههای حیات نباتی خود متصل بوده است با چند نهاد اسلامی – ایرانی تماس میگیرند تا هزینه فرستادن پیکر ساناز به ایران را با کمک آنها فراهم کند اما هیچ پاسخی دریافت نمیکند.
به گفته مأمور پرونده هزینه فرستادن ساناز به ایران بالا بود و من فکر کردم با وجود جمعیت بالای مسلمانان و همچنین ایرانیان درمنطقه، حتما میتوان ازآنها کمک گرفت . اما متاسفانه هیچ کمکی صورت نگرفت و ما نتوانستیم هزینه 10 هزار دلاری را تامین کنیم.
در نهایت خانواده ساناز که با سخاوت تمام آماده پذیرش این شدند که پیکر بی جان دخترشان جراحی شده و تمامی اعضأ بدن وی به بیماران نیازمند در امریکا پیوند بخورد ( اعضاء مانند قلب ، کلیه ، و …..) متقاعد شدند که شاید اگرسانازهم بود، آمریکا را برای به خاک سپرده شدن انتخاب میکرد. دراین شرایط، تمام هزینههای خاکسپاری؟؟؟ ساناز از سوی شهری که او در آن به قتل رسید و دفن شد به خانواده داغدار وی اهدا شده است.!!!
جالب اینجاست که به نظر می رسد بزرگواری امریکائی ها یکبار دیگر در تمامی رسانه ها ارجعیت پیدا کرده در مقابل گذشتی که این خانواده داغدار با قبول اهداء اعضا دخترشان انجام داده اند . !!
ساناز نظامی در آنسوی دنیا در خاک آمریکا، در شهر«هاتون» ایالت میشیگان به آرامی خفته است. و خانواده داغدارش حتی نمی توانند برای تسلی درد و رنج خود بر سر مزارش بروند ، افسرپرونده خود را نماینده خانواده وی میداند و محبت و رفتار انساندوستانه پدر و خانواده ساناز، ایالت میشیگان را به شدت تحت تاثیر قرارداده است. و ابهامات درباره نیما و چگونگی وضع روحی و روانی او ادامه دارد، و اینکه در مدت زمان بسیار کوتاه زندگی مشترک آندو که به خزان بدل شد آیا سانازمورد خشونت و تعرض های مختلف توسط نیما شده بود؟؟ دیگر اینکه در شب حادثه بین نیما و ساناز چه گذشته که به سرانجامی اینچنینی حتم شد؟ پرسشهایی که شاید هر گز نتوان پاسخ دقیقی برایشان یافت و یا در خوشبینانه ترین صورت امیدوار بود که بخشی از این معما ها در جلسات دادگاه از زبان بیما و یا شاهد های احتمالی شنیده شود .
منبع اطلاعات از رسانه های دیگرو فیس بوک ساناز نظامی و نیما نصیری بوده است
تحلیل خبری توسط : خ- نورشید