نامه شهناز تهرانی به مردم ، و تبریک شب یلدا فقط در » جوانان امروز «

هنر و هنرمندان1

1388606_164472333753214_973312725_n

دوستان گرامی و عزیزانم ، در ابتدا دوست دارم به مناسبت »  شب یلدا » بهترین شادباش های مرا بپذیرید و بدانید که همیشه به یاد شما عزیزانم هستم . گرچه از آن شب یلدا هائی که در کشور عزیزمان ایران همه دور هم جمع می شدیم در خانه بزرگان فامیل  بسیار زمانی گذشته و شب یلداهای ما در غربت آن رنگ و بوی قدیم را ندارد ولی همچنان با فکر به ایران و شما هموطنان عزیزم شب یلدا به یاد شما خواهم بود و امیدوارم که شما هم در جمع خانواده  دوستان شب خوشی را داشته باشید . 

دوستان عزیزی که تا بدینجا خاطرات من » شهناز تهرانی » را در مجله » جوانان امروز» دنبال کرده اید ، آنچه تا کنون خوانده اید بخشی کوچک از خاطراتی است که دوست داشتم با شما تقسیم کنم ، در دنباله مابقی خاطراتم را هم برایتان بازگو خواهم کرد.

در اینجا دوست دارم از سردبیر و دست اندرکاران مجله جوانان امروز که هر هفته در نگارش خاطرات من تا بدینجا تلاش کرده اند تشکر کنم . 

  در حقیقت  نیمی از زندگانی من همچون کتابی خوانده شده است برای شما دوستان چرا که بخش اعظم زندگی من روی صحنه  وبا شما سپری شده است . صحنه ای که بخشی ناگسستنی از زندگی من بوده و هست .

بعد از چهل و هشت سال فعالیت هنری ، و اینکه زندگی خود را از سیزده سالگی تا به امروز که مرز پنجاه را گذرانده ام  همیشه در خدمت مردم و دنیای هنر بوده ا م ، حمایت شما مردم همیشه مهربان که از دیروز تا امروز همیشه مشوق راه من بوده اید تنها علتی بوده که بتوانم با قدرت هر چه بیشتر در صحنه باشم .  همانطوریکه در خاطرات من تا بدینجا خواندید زندگی من پر است از لحظه های تلخ و شیرین ، لحظه های شیرین زندگیم بخشی است که روی صحنه و در کنار شما بودم و لحظه های تلخ بسیاری که بدور از صحنه و مردمی که عاشقشان بوده و هستم …. ولی از این خوشحالم که با وجود دوری من از صحنه تلویزیون و سینمای کشورم ایران در سی و پنج سال گذشته ، بسیاری از جوانان دهه شصت به اینطرف هم با فیلم های من آشنا هستند و با ارسال پیام های دلگرم کننده و محبت آمیزشان  مرا شاد می کنند.

بطور مثال جوان با ذوق و قریحه ای بنام » سامان مقیمی » که  شعر نو می نویسد و چندی پیش برای من چند خط شعر نوشته و ارسال کرده بود که  موجب شادی من شد ،  بچه های نسل بعد از انقلاب که مرا ندیده اند هم با آنچه از سینما و تئاتر دیروز ایران به جای مانده ، فیلم های مرا دیده و مرا می شناسند . همینطور بسیاری از هنرمندان دیگر را .

پس شاید به جا باشد که بگوئیم همه تلاش برخی برای از بین بردن نام و شأن هنرمندان ایران و جایگاه فیلم در ایران بیهوده بوده است ، و مردم ایران که مردمی فهیم و دانا هستند خود به تفاوت ها پی برده و در جستجوی گمشده هایشان هستند .

آری ، این تنها التیام قلب و روح زخمی من و همه هنرمندان است که می بینیم نسل جوان هم بدنبال ما هستند ، با تمامی سختی هائی که در راهشان بوده و هست .

من دوست دارم به عنوان یک ایرانی وطن پرست و هنرمندی که بیشتر زندگی خود را وقف مردم خود و هنر کشورم کرده ام بپرسم » به کدامین جرم ما را از کشور و مردم و صحنه تئاتر و تلویزیون و سینما حذف کرده اند؟» چرا؟؟

مگر پیام ما به مردم چیزی به غیر از عشق و معرفت و وفاداری بود ؟؟؟

من در این دیار غربت و بدور از کشورم و مردمی که عاشقانه دوستشان دارم ولی محروم از دیدارشان هستم ، گاه بر بال رویاهایم سوار و خیال خود را در آسمان ایرانم به پرواز در می آورم – از کوچه پس کوچه های جنوب تهران گرفته  تا لاله زار ش و شمیرانات و دربند گذر کرده به اصفهان که به حق نصفه جهان است  می رسم و بعد  شیراز شهر عاشقان و ادیبان ، شهر شاه چراغ  ،  و سپس به شمال سرسبز و دریای نیلگون خزر سرکی کشیده و با شوق فراوان به جنوب ، آبادان و اهواز و خلیج همیشه فارس میروم و آنگاه با ذوق فراوان به کوچ عشایرها  می نگرم و یا رقص دخترکان زیبای کردستان و چه بگویم از خطه آذربایجان و مردم غیورش ….آری من گاه بر بال خیال سوار و در فراز آسمان ایرانم خیال خود را به پرواز در می آورم و دست آخر به طوس میروم شهر فردوسی نامدار ….. و در آنجا در خلوت شاهنامه را ورق می زنم …..شاهنامه ای که غرور هر ایرانی است .

گاه می اندیشم ، تا کی در رویای وطن باید بود ؟؟ و تا کی باید با چشمان گریان و پر از حسرت سر بر بالین نهاد به امید روزی که بتوانیم دوباره بهار و تابستان یا پائیز و زمستان را در خانه و کاشانه ای که زادگاهمان است ببینیم ؟؟ کاش می شد بتوانم عطر یاس های سفید و یا اقاقی های رنگارنگ را که در شب های تابستان  تهران عطر افشانی می کردند و هر رهگذری را مست و خراب ..دوباره ببویم …حتی برای یکبار هم که شده ….

ایران من ، غرور و نفس و جان من پاینده باشی و سر فراز …می دانم روز وصال دوباره خواهد رسید و ما عاشقان درگاهت دوباره باز خواهیم گشت ..تا هر آنچه دشمنان تو ددمنشانه ویران کرده  اند از نو بسازیم ….

در اینجا به دوستان عزیزم اطلاع می دهم که به دلیل مشغله های تعطیلات پیش رو مابقی خاطرات مرا در سال جدید یعنی ( 2014 میلادی ) می توانید در مجله جوانان امروز دنبال کنید . با سپاس از همراهی شما . 

به امید صبح آزادی وطن

همیشه دوستتان داشته و خواهم داشت

شهناز تهرانی –

ارسال  بیست و چهارم آذرماه یکهزارو سیصد و نود و دو

4 پاسخ به “نامه شهناز تهرانی به مردم ، و تبریک شب یلدا فقط در » جوانان امروز «

با سپاس از توجه شما به این مطلب

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

این سایت برای کاهش هرزنامه‌ها از ضدهرزنامه استفاده می‌کند. در مورد نحوه پردازش داده‌های دیدگاه خود بیشتر بدانید.