خشونت علیه زنان
برای درک تفاوت های اجتماعی مابین زن و مرد کافی است که شما فرزند غیر ذکور خانواده باشید ، تا از همان روزهای اوان کودکی مادرو پدر و اطرافیان همه و همه هر روز تفاوت شما را با پسرها عنوان کرده و با بیان این تفاوت ها بخواهند که به شما بفهمانند نمی توانید هر کاری را که برادرتان انجام می دهد شما هم انجام دهید .
البته بنا به اقتضای طبیعی، تفاوت هائی اساسی از بدو تولد بین یک زن و مرد وجود دارد که این تفاوت ها خود می تواند تغییراتی بنیادین در شیوه زندگی آنان بوجود بیاورد ، ولی تفاوت های فیزیکی نمی بایست که مانع از برابری حقوق زن و مرد در عرصه های اجتماعی باشد و یا اینکه به مردان این اجازه را بدهد که به زن به چشم یک کالا نگاه کرده و حس مالکیت بر او داشته باشند .
درمغرب زمین از سال ها پیش زنان سعی در این داشتند که از حقوقی برابر با مردان برخوردار شوند ، این حرکت ها ابتدا در قشر مرفه جامعه اروپائی شکل گرفت. زنان قشر آپرکلس و میدل کلس شروع کردند به ایجاد تحولات بنیادی و حضورزنان در جامعه .
جنگ جهانی اول و دوم خود نقش بسزائی داشتند درنیاز کشورها به حضور پررنگ زنان در عرصه های نبرد ( پشت جبهه) و شاید بیجا نباشد که ادعا کنیم ، جنگ جهانی اول عاملی شد برای حضور زنان در کارهای اجتماعی و داشتن برابری های نسبی با مردان کمک بسزائی داشت .
پیشتر درجولای سال 1848، در ایالات متحده امریکا کنوانسیون دفاع از حقوق زنان ایجاد شد Seneca Falls Woman’s Rights Convention ، بانیان برپائی این کنوانسیون Elizabeth Cady Stanton and Lucretia Mott ( الیزابت کدی استنتون و لوکرشیا موت ) بودند و یکی از زنانی که در این کنوانسیون شرکت داشت در سال 1848 شارلوت وود وورد (Charlotte Woodward ) که در آنزمان تنها نوزده سال داشت . هدف ایجاد این کنوانسیون این بود که زنان هم بتوانند همچون مردان حق رأ ی داشته باشند . سرانجام پس از سال ها مبارزه در سال 1920 زنان توانستند قانون حق رأی دادن زنان را به تصویب برسانند ، شارلوت وود وورد در آنزمان تنها بازمانده از زنانی بود که در سال 1848 این کنوانسیون را برپا کرده بودند و این حق را یافته بود که در رأی گیری شرکت کند ، ولی متأسفانه بسیار پیر و بیمار بود و نتوانست که از این حقوق به دست آمده اش استفاده نماید.
در تاریخ بشری ، زنان بسیاری تلاش کرده اند تا ما امروز بتوانیم در شرایطی نسبتأ برابر با مردان در قرن حاضر زندگی کنیم.
تلاش های زنان برای داشتن حق رأی در اوایل قرن بیستم یکی از کلیدی ترین حقوق برای زنان بود که با سختی و ایالت به ایالت در امریکا بدست آمد، آلیس پاول (Alice Paul ) و حزب ملی زنان با استفاده از تاکتیک های رادیکال تر برای اصلاح حق رای فدرال قانون اساسی دست به کارشدند، و با بر پایی راهپیمایی های حق رای بزرگ و تظاهرات، در مقابل کاخ سفید که گاه حتی منجر به زندانی شدن آنها می شد . این راه پیمایان در دسته های هزاران نفری برای دفاع از خواسته هایشان خود را به درب های دادگاه ها زنجیر می کردند و با پافشاری از حق شان به عنوان یک شهروند دفاع میکردند، که همانا داشتن حق رأی بود. بسیاری از این زن ها ، زنان عادی بودند که پیش از آن هرگز فعالیت سیاسی نداشتند و یا خانه دار بودند .
در سال 1913 آلیس پاول یک راه پیمائی بزرگی را با حضور هشت هزار نفر از زنان براه انداخت و به سوی کاخ سفید در روز سوگند رئیس جمهور وودرو ویلسون ، رفتند و خوب کسانیکه از پیش آماده بودند تا مانع از حرکت اعتراضی زنان باشند به این زنان حمله ور شدند و در مقابل چشمان تقریبأ پانصد هزار نفر حاضر در مراسم سوگند به این زنان حمله کردند و در نتیجه زد و خورد تقریبأ دویست نفر زخمی شدند . در دور دوم «ریاست جمهوری ویلسون» در سال 1917 یکبار دیگر «پاول » یک راه پیمائی دیگر را بسوی کاخ سفید رهبری کرد ، مخالفان سرسخت » حق رأی برای زنان» مدعی شدند که بسیاری از این زنان با تحریک » آلیس پاول» و برخی دیگر به آنجا آمده اند و خودشان اصولأ تمایلی به رأی دادن ندارند و یا گفتن اینکه » زنان اصولا صلاحیت رأی دادن را ندارند .
همانطور که پیشتر اشاره کردم ، زنان در جنگ جهانی اول نقش فعال تری ایفا کردند نسبت به جنگ های قبلی و اکثر زنان در کشورهای اروپائی و امریکا مشغول با کار در کارخانجات مختلف نقش بسزائی در جنگ داشتند . بعد از جنگ سازمان های حقوقی زنان مطمئن شدند که زنان و فداکاری هایشان در دوران جنگ بدون تقدیر نمانده و به رسمیت شناخته شود از طریق برابری حقوق سیاسی زنان با مردان ، ویلسون در سخنرانی خود در سال 1918 اینگونه عنوان کرد که : زنان در این جنگ دوشادوش مردان تلاش کردند، آیا ما باید فقط از زنان توقع کشیدن رنج ، مدارا و سختی را داشته باشیم بدون اینکه حقوق آنها را برسمیت بشناسیم ؟؟
کمتر از یکسال بعد مجلس نمایندگان امریکا با اکثریت 304 رأی موافق در مقابل 90 رأی مخالف توانست متممی به قانون اضافه نمایند که طبق آن : حق شهروندان ایالات متحده برای رای دادن را نمی توان انکار کرد و یا محدود کرد به جنسیت افراد و زن و مرد حق مساوی دارند و این حق نمی تواند که توسط ایالات متحده یا هر کشور نادیده گرفته شود.
از روزیکه زنان توانستند، حق رأی داشته باشند تا به امروز دیر زمانی است که گذشته و شاید برای نسل امروز این یک حق عادی به نظر بیاید ولی بسیاری سال ها تلاش کردند تا زنان بتوانند حق رأی دادن بدست بیاورند ، البته داشتن حق رأی اولین قدم بود در راه ایجاد تساوی حقوق زن و مرد . زنان بعد از آن هم سعی کردند که در زمینه های مختلف با چنگ و دندان حقوق برابر خود را بدست بیاورند.
با تمامی این تفاصیل هنوز هم در گوشه و کنار دنیا حتی در جوامع پیشرفته زنان بسیاری هستند که مورد آزار و اذیت قرار می گیرند صرفأ به دلیل اینکه یک زن هستند . این خشونت ها در کشورهای رو به توسعه بمراتب بیشتر به چشم می خورد و متأسفانه قوانین در کشورهای رو به توسعه جانبداری از حقوق زن را شاید در قانون اساسی خود بصورت نوشتاری داشته باشند ولی در مرحله اجرائی بسیار کارشکنی می شود .
من باب مثال می توان از تجاوز های اخیر در هندوستان نام برد، که چگونه به جای دفاع از زن و یا دختری که مورد تجاوز قرار گرفته است قانون و حتی جامعه آن زن را مقصر و مسبب دانسته و رغبتی به دفاع از حقوق آنها نشان نمی دهند .
در جوامع اسلامی بالاترین نا برابری بین زن و مرد وجود دارد، چرا که قوانین مدنی کشورهای اسلامی اکثرأ بر مبنای قوانین اسلامی تنظیم شده که متأسفانه در بسیاری از موارد بر ضد زنان است .
همزمان با روز جهانی منع خشونت علیه زنان، براساس تحقیق های انجام شده در ایران ۶۶.۳ درصد از زنان از ابتدای زندگی درگیر خشونت هستند که از این میان خشونت ها نسبت به ۱۰.۵ درصد آنها بسیار شدید بوده است. در این تحقیقات ۵۳ درصد از زنان خشونت را در یک سال ابتدایی ازدواج تجربه کرده اند. از میان زنان تحقیق شده ۲۸.۲ درصد خشونت فیزیک داشتند و ۱۹.۲ درصد خشونت های فیزیکی آنها مربوط به یک سال اول بوده است. همچنین برخلاف تصور که میزان خشونت در سال اول میزان بعد از تولد فرزند و دوره بارداری باید کم باشد اما در این زنان تحقیق شده خشونت در این دوره ها خارج از انتظار بوده است.»
مصادیق خشونت علیه زنان
کتک زدن – کشیدن مو- سوزاندن – تهدید با هر نوع سلاح سرد و گرم – تجاوز- سیلی زدن و یا خشونت جنسی بین همسران که فرد به زور تن به رابطه جنسی می دهد هم باید جای داد. مزاحمتهای خیابانی و در نهایت خشونت کلامی
براساس این تحقیق، اهواز و کردستان به عنوان خشنترین شهرهای ایران اعلام شده است. تهران نیز از جمله شهرهایی است که میزان خشونت هم در خانواده و هم علیه زنان در آن بسیار زیاد است.
طبق تحقیقات انجام شده میزان خشونت علیه زنان در میان «خانوادههای کردی به ۸۸ درصد» می رسد.
اهواز در مصداق های خشونت علیه زنان به عنوان خشن ترین شهر شناخته شده است. خشونت هایی که گاه منجر به قتل و یا نقص عضو می شود.
البته یکی از مشکلات جدی در بحث خشونت علیه زنان نبود آگاهی زنان نسبت به نوع خشونت ها است. بسیاری از زنان در واکنش به سوالاتی که ما از آنها می پرسیدیم معتقد بودند که هیچ خشونتی آنها را تهدید نمی کند برخی از آنها نیز کتک زدن همسر را حق یک مرد نسبت به زن می دانند.» این به آن معنا است که «رفتارهای خشونت آمیز در حال تبدیل شدن به یک رفتار طبیعی است. بنابراین باید به هر نحو جلوی آن گرفته شود.»
براساس آمار سازمان جهانی بهداشت هر ۱۱ ثانیه یک زن در دنیا مورد آزار و خشونت قرار می گیرد و حتی بارداری نیز برای آنها مصونیت ندارد.
موٌلف و گرد آورنده : خاطره نورشید