کناررفتن رضاشاه که در تلاش بود مرزهای ایران را به سال 1800 بازگرداند به خواست لندن و مسکو
16سپتامبر سال 1941 (25 شهريور 1320) و زمانی كه یگان های نظامی شوروی و انگلستان به تهران نزديك شده بودند محمد علي فروغی (از نزديکان دولت لندن و از مخالفان رضاشاه که از نخست وزير شدنش بيش از 3 هفته نگذشته بود) به اتفاق علی سهيلی وزيرامور خارجه کابينه اش به ديدار سفيران انگلستان و شوروی شتافت و به آنان اطلاع داد كه رضاشاه همچنانكه آن دو دولت خواسته بودند كناره گيری كرده و با خانواده رهسپار اصفهان شده است.
در همین ديدار، موافقت دو دولت لندن و مسکو با شاه شدن محمدرضا (پهلوی دوم که در تهران مانده بود و از دیدگاه لندن فردي مطيع و علاقه مند به تفريح و ورزش بيش از سياست بود و جاه طلبی آنچنانی نداشت) به فروغي ابلاغ شد و فروغی پس از آن ديدار، مستقيما به بهارستان رفت و نمايندگان مجلس را از كناره گيری رضاشاه که خواست لندن بود و بر جای او نشستن محمدرضا آگاه كرد و قرار شد مجلس برای ادای سوگند شاه تازه يك جلسه فوق العاده فوری تشكيل دهد. قبلا قرار بود كه پس از رضاشاه، دولت های اشغالگر ترتيب ديگری برای ریاست بر ايران بدهند و ایران تا چند سال توسط يك هيات مديره موقت اداره شود و سپس نظام حكومتی اش تعيين گردد.
رضاشاه در 5 ـ 6 سال آخر سلطنت خود با هدف طرد نفوذ انگليسي ها پس از 12 دهه از ایران، به آلمان كه دم از همبستگي نژاد آريايي (آرين ها) می زد و ايتاليای ناسيوناليست خواهان احیاء امپراتوری روم نزديك شده بود و قراردادهای متعدد با این دو دولت امضاءكرده بود و در نظر داشت به محور (آلمان و متحدانش) به پيوندد، افغانستان را به ایران بازگرداند، به قفقاز حمله نظامي برَد و به سلطه انگلستان در منطقه خليج فارس پايان دهد و سرانجام با کمک اعضای اتحاد محور، مرزهای ایران را دست کم به سال 1800 برساند و …. رضاشاه غافل از اين بود كه تا «رجال مشكوك و يا پوسيده !» را كنار نگذارد به هدف نخواهد رسيد. همين رجال باعث اشغال نظامي ايران و تغيير رئيس كشور شدند و عقربه ساعت را در ايران به عقب باز گردانيدند و …. به اظهار پژوهشگران اوضاع ایران، فیلمی از زندگانی رضاشاه که در سال 2013 از یک تلویزیون فارسی زبان برون مرز پخش و در ایران مشاهده شده ایرانیان را وسیعا تحت تاثیر قرار داده و نظرشان درباره خاندان پهلوی تغییر یافته و همه جا سخن از رضاشاه درمیان است و بکرات از آن شبکه خواسته اند که پخش فیلم را تکرار کند. رضاشاه از ميان مردم معمولی ایران برخاسته بود دردها را مي شناخت و ضعف ها را مي دانست و ترديد در ميهندوستی او نمی توان کرد. رضاشاه برای مدرنيزه کردن ايران و به پيش بردن کشور تلاشهای چشمگيری به عمل آورد. وی با بیرون آوردن مقام ها و مديريت ها از دست «دوله ها»، «سلطنه ها»، خان ها، نزديکان قدرت های خارجی، و … و قطع انحصار افراد خاص و معيّن، برای خود دشمنان متعدد ساخته بود.
27 سپتامبر سال 1941، رضاشاه يك ماه و دو روز پس از تجاوز نيروهاي انگلستان و شوروي به ايران به همراه خانواده اش در بندر عباس بركشتی انگليسي «بندرا» نشست و دوران تبعيد او از وطن آغاز شد. اين كشتی 23 روز بعد در جزيره موريس (موريشس) از متعلقات وقت انگلستان در اقيانوس هند پهلو گرفت و به رضاشاه گفته شد كه تبعيدگاه او همين جزيره است و زندانی دولت انگلستان است.
16سپتامبر سال 1941 (25 شهريور 1320) و زمانی كه یگانهای نظامی شوروی و انگلستان به تهران نزديك شده بودند محمد علي فروغی (از نزديکان دولت لندن و از مخالفان رضاشاه که از نخست وزير شدنش بيش از 3 هفته نگذشته بود) به اتفاق علی سهيلی وزيرامور خارجه کابينه اش به ديدار سفيران انگلستان و شوروی شتافت و به آنان اطلاع داد كه رضاشاه همچنانكه آن دو دولت خواسته بودند كناره گيری كرده و با خانواده رهسپار اصفهان شده است.
در همین ديدار، موافقت دو دولت لندن و مسکو با شاه شدن محمدرضا (پهلوی دوم که در تهران مانده بود و از دیدگاه لندن فردی مطيع و علاقه مند به تفريح و ورزش بيش از سياست بود و جاه طلبی آنچنانی نداشت) به فروغی ابلاغ شد و فروغی پس از آن ديدار، مستقيما به بهارستان رفت و نمايندگان مجلس را از كناره گيری رضاشاه که خواست لندن بود و بر جای او نشستن محمدرضا آگاه كرد و قرار شد مجلس برای ادای سوگند شاه تازه يك جلسه فوق العاده فوری تشكيل دهد. قبلا قرار بود كه پس از رضاشاه، دولت های اشغالگر ترتيب ديگری برای ریاست بر ايران بدهند و ایران تا چند سال توسط يك هيات مديره موقت اداره شود و سپس نظام حكومتی اش تعيين گردد.
رضاشاه در 5 ـ 6 سال آخر سلطنت خود با هدف طرد نفوذ انگليسی ها پس از 12 دهه از ایران، به آلمان كه دم از همبستگی نژاد آريايی (آرين ها) می زد و ايتاليای ناسيوناليست خواهان احیاء امپراتوری روم نزديك شده بود و قراردادهای متعدد با این دو دولت امضاءكرده بود و در نظر داشت به محور (آلمان و متحدانش) به پيوندد، افغانستان را به ایران بازگرداند، به قفقاز حمله نظامي برَد و به سلطه انگلستان در منطقه خليج فارس پايان دهد و سرانجام با کمک اعضای اتحاد محور، مرزهای ایران را دست کم به سال 1800 برساند و …. رضاشاه غافل از اين بود كه تا «رجال مشكوك و يا پوسيده !» را كنار نگذارد به هدف نخواهد رسيد. همين رجال باعث اشغال نظامي ايران و تغيير رئيس كشور شدند و عقربه ساعت را در ايران به عقب باز گردانيدند و …. به اظهار پژوهشگران اوضاع ایران، فیلمی از زندگانی رضاشاه که در سال 2013 از یک تلویزیون فارسی زبان برون مرز پخش و در ایران مشاهده شده ایرانیان را وسیعا تحت تاثیر قرار داده و نظرشان درباره خاندان پهلوی تغییر یافته و همه جا سخن از رضاشاه درمیان است و بکرات از آن شبکه خواسته اند که پخش فیلم را تکرار کند. رضاشاه از ميان مردم معمولی ایران برخاسته بود دردها را مي شناخت و ضعف ها را مي دانست و ترديد در ميهندوستی او نمی توان کرد. رضاشاه برای مدرنيزه کردن ايران و به پيش بردن کشور تلاشهای چشمگيری به عمل آورد. وی با بیرون آوردن مقام ها و مديريت ها از دست «دوله ها»، «سلطنه ها»، خان ها، نزديکان قدرت های خارجی، و … و قطع انحصار افراد خاص و معيّن، برای خود دشمنان متعدد ساخته بود.
27 سپتامبر سال 1941، رضاشاه يك ماه و دو روز پس از تجاوز نيروهاي انگلستان و شوروي به ايران به همراه خانواده اش در بندر عباس بركشتی انگليسي «بندرا» نشست و دوران تبعيد او از وطن آغاز شد. اين كشتی 23 روز بعد در جزيره موريس (موريشس) از متعلقات وقت انگلستان در اقيانوس هند پهلو گرفت و به رضاشاه گفته شد كه تبعيدگاه او همين جزيره است و زندانی دولت انگلستان است.
منبع: سایت نوشیروان کیهانی زاده