تحلیل ورزشی
پرسپولیس به چه کسانی میرسد؟
در این روزها بیش از هر مقطع دیگری درباره واگذاری دو باشگاه پرطرفدار پرسپولیس و استقلال به بخش خصوصی صحبت میشود.به گفته مسوولان خصوصیسازی و باشگاه پرسپولیس قرار است در همین روزها درصدی از سهام این باشگاه در «فرابورس» عرضه شود. این اولین بار نیست که بحث خصوصی شدن پرسپولیس مطرح میشود. در این میان سوالات زیادی وجود دارد که قرار است پرسپولیس با چه سازوکاری از حالت دولتی بودن خارج شود. پرسپولیس یکبار دیگر قرار است خصوصی شود، اما چگونه، به نام چه کسانی و به کام چه افرادی، هنوز مشخص نیست!
از پرسپولیس تا پیروزی
باشگاه پرسپولیس در بدو تشکیل خود باشگاهی خصوصی بود که پس از انحلال شاهین شکل گرفت. مالک پرسپولیس شرکت سیآرسی بود که به دست علی عبده بنیانگذاری شد. پرسپولیس پس از انقلاب «مصادره» شد، اما کشور با توجه به مشکلات آن زمان و سپس شروع جنگ نمیتوانست تمرکزی روی مسایل فوتبال و باشگاهها داشته باشد. در واقع فوتبال با سرسختی و کرکریهایی که میان پرسپولیس و استقلال شکل گرفت، توانست از تعطیل شدن نجات یابد. استقلال همچون شرایط پیش از انقلاب باز هم در وضعیت بهتری بود و حداقل هر بار به سمتی کشیده نمیشد تا سازمان یا نهادی به عنوان دایه، مسوولیت اداره آن را به عهده بگیرد. تغییر نام آن از «تاج» به «استقلال» با توجه به جو جامعه انجام شد. اما وضعیت در پرسپولیس متفاوت بود.
پرسپولیس در آن سالها چند باری میان بنیاد مستضعفان و سازمان تربیتبدنی دستبهدست شد. در تمام آن سالها همواره بحث بر سر تغییر نام پرسپولیس وجود داشت که با مقاومت هواداران روبهرو شد، چون بین نام تیم محبوب خود و ارزشهای انقلاب منافاتی نمیدیدند و حدود 30 سال زمان لازم بود تا نام پرسپولیس مورد قبول مسوولان واقع شود. سال 65 بود که نام «پرسپولیس» به «پیروزی» تغییر یافت. ولی همچنان در محافل و بین هواداران این باشگاه پرسپولیس نامیده میشد. با روی کارآمدن دولت نهم که محمد علیآبادی رییس سازمان تربیتبدنی شد تلاش بسیار کرد تا نام «پیروزی» جایگزین «پرسپولیس» شود. در این زمان بود که به رسانهها از جمله رادیو و تلویزیون توصیه شد تا از نام پرسپولیس استفاده نکنند. در همین زمان تردیدهایی مطرح میشد که شاید این اصرار تفاهمنامه نانوشتهای باشد با کسانی که مدعی بودند، پرسپولیس از آن آنهاست.
بازگشت از پیروزی به پرسپولیس
استفاده دوباره از نام پرسپولیس از همان اواخر دهه 60 آغاز شد. عباس انصاریفرد که آن زمان هم در سازمان تربیتبدنی مشغول فعالیت بود و هم نماینده سازمان در پرسپولیس به حساب میآمد، در اینباره میگوید: «از اواخر سال 68 بود که فکر کردیم فوتبال نمیتواند با آن شرایط اداره شود و باید پای بخش خصوصی به میان بیاید. بر همین اساس تصمیم گرفتیم یک شرکت هلدینگ راهاندازی کنیم که به بهانه آن نام پرسپولیس هم احیا شود. چون بخش خصوصی میتوانست از این نام استفاده کند.»
اینگونه شرکت هلدینگی با نام پرسپولیس ثبت شد که سرمایهگذار آن شخصی به نام اسماعیل وفایی بود. قرار بود آنها فعالیت تجاری کنند، هم خود سود ببرند و هم نیاز پرسپولیس برطرف شود. اصلا قرار نبود که ادعای مالکیت پرسپولیس را داشته باشند. ادعای مالکیت پرسپولیس اتفاقی بود که سالها بعد رخ داد، این مساله ناشی از آن بود که مسوولان قراردادهای سفت و محکمی نبستند و تضمینهای لازم اخذ نشد. طی این سالها و در اواخر دهه 70 بود که یک جدال تمامعیار بر سر مالکیت باشگاه پیروزی به راه افتاد. از یک طرف عابدینی و محلوجی بودند و از سوی دیگر سازمان تربیتبدنی و حوزه هنری و در نهایت دادگاه رای را به سود سازمان تربیتبدنی صادر کرد، غافل از اینکه چند سال بعد شرکت پرسپولیسی پیدا میشود که ادعای مالکیت «برند» باشگاه را خواهد داشت. در واقع، آن دعوای حقوقی در مقابل این ادعا، خطر چندانی به حساب نمیآمد. این موضوع از دوره اول فعالیت حبیب کاشانی در باشگاه پرسپولیس جدی شد. حسن بیادی، عضو وقت هیاتمدیره به صورت سربسته و بدون آنکه پیگیر چند و چون ماجرا باشد، با اصرار میخواست تیم پرسپولیس، پیروزی خوانده شود، با این توجیه که پرسپولیس از آن فرد دیگری است. اوایل، این موضوع جدی تلقی نشد هرچند همین امر دلخوریهایی را برای حبیب کاشانی پیش آورد که ارتباط صمیمی و نزدیکی با بیادی در شورای شهر دوم داشت. در همان زمان باشگاه اقدام به ثبتنام شرکت پیروزی (پرسپولیس) در شاخههای مختلف کرد با این تصور که راه را بر دیگران ببندد اما این کافی نبود، چون بعدها اسماعیل وفایی با این ادعا جلو آمد که برند پرسپولیس متعلق به اوست و حتی تیم «پیروزی» را تصاحب شده از سوی سازمان تربیتبدنی میدانست. بعدها حسن بیادی به عضویت هیاتمدیره همین شرکت درآمد.
تلاش حقوقی برای بازگرداندن نام پرسپولیس
در این زمان بود که فشارهای رسانهای و هواداران برای بازپسگیری پرسپولیس افزایش پیدا کرد. این سوال مطرح شد که اگر پرسپولیس به نام مردم و انقلاب مصادره شد، چگونه بدون طی تشریفات و مراحل قانونی به شخص واگذار شده است؟
در نهایت حبیب کاشانی در دوره دوم فعالیت خود در باشگاه پرسپولیس تصمیم گرفت کمکاری سازمان تربیتبدنی در طول این سالها را جبران کند و شکایتی در دادگاه مطرح شد. بر اساس این شکایت باشگاه پرسپولیس خواهان بازپسگیری نام خود بود. در نقطه مقابل اسماعیل وفایی قرار داشت که ادعا میکرد با توجه به واگذار شدن پرسپولیس به او طی نامهها و قراردادهای رسمی از سوی عباس انصاریفرد و حسن غفوریفرد رییس وقت سازمان تربیتبدنی، صاحب حق است. در این زمان انصاریفرد و غفوریفرد تاکید کردند، هیچگاه چنین قصدی نداشتند. این پرونده بهراحتی قابل حل بود، واگذاری اموال دولتی مستلزم تشریفاتی خاص است که مصوبه دولت یکی از آنهاست. چنین تشریفات و مصوبهای در عمل وجود نداشت و از این رو کل معامله غلط و آن اسناد بیاعتبار بودند اما مشکل آنجا بود که قرار نبود در این پرونده علیه دکتر حسن غفوریفرد، رییس وقت سازمان تربیتبدنی طرح دعوا شود. در نهایت وکلای باشگاه یک روزنه حقوقی دیگر پیدا کردند. این روزنه کنوانسیون پاریس بود که ایران هم رسما عضو آن است. ادعای اسماعیل وفایی بر این اصل استوار بود که حتی اگر واگذاری نادرست بوده است، اولین شرکت ثبتشده به نام پرسپولیس متعلق به خود او بوده است. در بخشی از کنوانسیون پاریس به عنوان سندی پایه، آمده است: «ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﻣﺘﻌﻫﺪ ﺑﺎﯾﺪ از اﺳﺎﻣﯽ ﺗﺠﺎری ﺑﺪون اﯾﻨﮑﻪ اﻟﺰام ﺑﻪ ﺗﺴﻠﯿﻢ اﻇﻬﺎرﻧﺎﻣﻪ ﯾﺎ ﺛﺒﺖ آﻧﻬﺎ ﺑﺎﺷﺪ، ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺑﻪ ﻋﻤﻞآورﻧﺪ.» پس اگر کسی بتواند ثابت کند پیش از ثبت اختراع، برند، نشان و… صاحب آن بوده، بر اساس این کنوانسیون که به امضای ایران نیز رسیده، مورد حمایت است. به این ترتیب باشگاه پرسپولیس فقط باید ثابت میکرد باشگاه پرسپولیس پیش از ثبت شرکت در سال 1370 وجود خارجی داشته، که البته چنین هم شد. به این ترتیب بود که دادگاه رای به بازگرداندن برند پرسپولیس به وزارت ورزش (سازمان تربیتبدنی سابق) داد. هنگامی که پرونده در دادگاه تجدیدنظر جریان داشت، مدیریت باشگاه پرسپولیس تغییر کرد و حکم نهایی در زمان محمد رویانیان و در اسفند 90 صادر شد تا غائلهای که راه افتاده بود، پایان یابد اما این پایان ماجرا نبود، هنوز یکسال از پایان آن ماجرا نمیگذرد که باز هم داستان دیگری در حال شکلگیری است و اینبار هم صحبت از خصوصیسازی باشگاه پرسپولیس است.
دنباله دارد